سفارش تبلیغ
صبا ویژن























امور سیاسی پایگاه بسیج شهدای محراب

جوجیتسو به سبک میرزا آغاسی
«انفجار اطلاعات» را شاید بتوان یکی از نتایج مهم حوادثی به شمار آورد که پس از انتخابات 22 خرداد سال گذشته رخ داد. مجموعه این حوادث که آمیزه ای از پروژه خارجی و پروسه (فرآیند) تحولات داخلی بود، نقطه ای کور یا مغفول در سیاست ایران را که می رفت به حفره ضد امنیتی بزرگی برای کشور تبدیل شود، پدیدار کرد. طیفی که با توجه به فرآیند دگرگونی و عقبگرد عقیدتی، در طلیعه پروژه پیچیده و چند لایه جنگ نرم بیگانگان قرار گرفته بودند، خدمتی بزرگ به ملت و نخبگان ایران کردند و ناخواسته زنگ هشدار را بی موقع - به موقع!- به صدا درآوردند. آن پروژه هر چند که همچنان پیگیری می شود، اما نقشه ای لو رفته است و اصرار بر تداوم آن جز به ضد خود تبدیل نمی شود. دشمن در جنگ نرم قرار بود خواب کند و شبیخون بزند. قرار بود از نیروی خودی - در دو سطح مردم و نخبگان - یارگیری کند و به زعم خویش، به شیوه جوجیتسویی نیروی ملت ایران را علیه خود او به کار ببندد. اما وقتی حریف را نسبت به ترفند خود هوشیار کردید، اصرار بر آن نه تنها بی ثمر خواهد بود بلکه ممکن است متقابلاً تبدیل به دامی برای خود شما شود. جوجیتسو بازی دشمن به ویژه از عاشورا (6 دی ماه 1388) به بعد، چنین روند معکوسی را طی کرده است. شبکه جنگ نرم که از آن به درستی به عنوان فتنه یاد شد در این 4 - 5 ماه در مسیری پا گذاشته که فقط زرادخانه های تهی شده، تفنگ بی فشنگ و پوکه های خالی او را بیشتر عیان می کند.
ایران جدید 2 سال پیش در عرصه چالش هسته ای در موضع قدرت ایستاده بود تا آنجا که تابستان همان سال، وقتی دکتر احمدی نژاد در مجمع عمومی سازمان ملل انگشت شست خود را پایین گرفت، رسانه های آمریکایی و اروپایی با منطق نشانه شناسی و هرمنوتیک اعلام کردند رئیس جمهور ایران می گوید کار بوش تمام است و او ناک اوت شده است. بوش پس از 7 سال ناک اوت شد، اما اوباما ظاهراً در دوره کوتاه یک ساله و در هنر رزم نرم جوجیتسو ضربه فنی شده است. او هم چوب را خورده و هم پیاز را. اوباما هر دو عرصه نبرد نرم و سخت را به ایران واگذار کرده و آخرین برگ قابل استفاده - اسب تروا و ضربه از درون - را هم رو کرده و سوزانده است.
این حقیقت را ریچارد دالتون سفیر پیشین انگلیس در تهران که معاصر با قدرت نومحافظه کاران در کاخ سفید بود، 10 روز پیش شهادت داد آنجا که در کسوت «تحلیلگر امور خاورمیانه در موسسه سلطنتی چتم هاوس» اعلام کرد «به نظر می رسد در رویارویی بر سر بحران هسته ای با جامعه جهانی ]غرب[، ایران در موضع نیرومندی است و مذاکرات قدرت ها برای تحریم ها و مهار ایران با دشواری های همیشگی پیش خواهد رفت... مخالفت آیت الله خامنه ای با طرحی برای محدود کردن شورای نگهبان در مجمع تشخیص، آب سردی بود که بر روی پروژه مذکور ریخت. تمام این شرایط به ضرر اپوزیسیون سبز است. آنها راهی برای سازماندهی مجدد ندارند و چندان نمی توان به تحرک جدید آنها امیدوار بود. رژیم آن گونه که برخی سال گذشته تصور کردند، ضعیف و لرزان نیست. ضعیف ترین احتمال براندازی حکومت است. شرایط برای شورش فراهم نیست.»
این تحلیل را کسی ارائه می دهد که به نیابت از اینتلیجنس سرویس و وزارت خارجه انگلستان مأمور شده بود به ویژه طی 3، 4 ساله قبل از انتخابات ریاست جمهوری سال 88، به تدارک آشوب و اغتشاش و سازماندهی شبکه جنگ نرم در داخل ایران اهتمام کند. راه اندازی تلویزیون بی بی سی فارسی و سازماندهی 180 تن از رجال سیاسی در ایران از جمله دست پخت های آقای دالتون بود. (حسین رسام تحلیلگر سیاسی سفارت انگلیس 17 مرداد سال گذشته در دادگاه اعلام کرد در طول 5 سال با 180 نفر از جمله عطریانفر، شمس الواعظین، لیلاز و... در ارتباط بوده و اطلاعات لازم را جمع آوری می کرده و در ستاد موسوی هم با فردی به نام ماهر در ارتباط کامل بوده است). اکنون دالتون از دست برتر و موضع قوی تر ایران در چالش با غرب در دو حوزه خارجی و داخلی سخن می گوید.
چرایی این اتفاق را باید پاسخ گفت. آنها دقیقاً در ایران چه می خواستند و کانون هدفگذاریشان در چه نقطه ای متمرکز بود؟ چرا سرحلقه جریان ماسونی جدید در لندن (مهاجرانی) که در اوج اغتشاش ها تبدیل به خبرنگار و گزارشگر جزء بی بی سی شده بود، اکنون به همراه برادر همسر خویش (محسن کدیور، مقیم آمریکا) اعلام می کنند با جمهوری اسلامی و قانون اساسی مشکلی ندارند و فقط با «این جمهوری اسلامی»! مشکل دارند؟ آیا این منطق لندنی همان منطق سران فتنه در داخل نیست؟ آیا حلقه انگلیسی - آمریکایی و صهیونیستی پس از خیز علنی برای «براندازی» به واسطه کف خیابان، به موضع سابق «استحاله نظام با حفظ ظاهر و صورت آن» بازگشته اند و مجدداً استحاله را مقدمه براندازی علنی می دانند؟ و آیا اساسا می شود منکران امام زمان (عج) و منکران رسالت پیامبر اکرم (ص) و قداست قرآن را در زمر ه سکولارها - قائلین به جدایی دین از سیاست - رده بندی کرد؟!
پاسخ این پرسش ها را شاید بتوان در تحلیل اخیر زبیگنیو برژینسکی (مشاور امنیت ملی کارتر) جست وجو کرد. وی به تازگی تحلیلی را درباره چالش هسته ای در روزنامه زود دویچه سایتونگ به چاپ رسانده است. برژینسکی در این تحلیل بر ناکارآمدی مطلق مدل حمله نظامی برای مهار ایران تاکید می کند و شروطی را هم برای تحریم، مذاکره و انزوای ایران برمی شمارد اما در پایان نتیجه می گیرد «با همه اینها تا زمانی که جابجایی و تغییر قدرت در ایران به وجود نیاید، ما نخواهیم توانست مشکل ایران را حل کنیم، هر چند این تغییر قدرت لزوما به معنای کنار رفتن روحانیون یا پیدایی دموکراسی نیست. هر تغییری در این کشور قطعاً به این گستردگی نخواهد بود.» این عبارات اندکی راز آلود است. برژینسکی به عنوان یک استراتژیست کهنه کار می خواهد ضمن عبرت گرفتن از بلندپروازی های دن کیشوت وار، بر سناریویی احتمالاً واقع گرایانه تر تاکید کند که در آن نظام سیاسی موجود در ایران می تواند جمهوری اسلامی باشد و حتی ظاهر روحانی حکومت - ولو موقتاً - حفظ شود اما در باطن «این جمهوری اسلامی» مقتدر و مستقل نباشد! یعنی یک شبه جمهوری و شبه اسلامی که بتواند پلی موقتی و کوتاه برای گذار به مرحله بازتولید استبداد وابسته و لائیک به سبک برخی کشورهای مرتجع منطقه و البته با رنگ و لعابی امروزی تر باشد! این بیان دیگری است از همان منطقی که چند ماه پیش کدیور عنوان کرد و گفت «با جمهوری اسلامی و روحانیت جز با استفاده از اسلام و ملاها و افراد خود حاکمیت نمی توان جنگید». این همان منطقی است که سال گذشته روی سابقه حضور موسوی و کروبی و منتظری و صانعی و عمرو و زید در جمهوری اسلامی مانور می داد. این همان منطق نهضت آزادی و سازمان مجاهدین و حزب مشارکت- و برخی اعضای کارگزاران- است که تا مرز نفی خط امام و اصل ولایت فقیه پیش رفتند و در عین حال ادعا کردند ملتزم به قانون اساسی جمهوری اسلامی و درصدد اصلاح جمهوری اسلامی هستند!
این همان منطق امثال محتشمی پور وزیر کشور اسبق است که هر چند ماه یکبار برای خالی نماندن عریضه، نسبت به نفوذ جریان حجتیه در حاکمیت هشدار می دهند اما چشم بر آمد و شد و ائتلاف میان سران فتنه با سران نهضت آزادی و نظایر آنها که پرچم سکولاریسم و نفی ولایت فقیه را برافراشته اند می بندند و نمی پرسند میان دو سر این ائتلاف چه سنخیت و تجانسی در کار است؟ این حضرات نمی پرسند که چرا امیر-م از مارکسیست ها و چپ های آمریکایی مقیم خارج به نشریه ضدانقلابی آرش می گوید «لزومی ندارد که ما در جنبش سبز از آقای خاتمی بخواهیم از سکولاریسم دفاع کند. او نظر خود را دارد اما وقتی در صف مشترکی ]![ مبارزه می کنیم، طبیعی است انتظار داشته باشیم روی سکولارها فشار نیاورد». صف مشترک خاتمی و محتشمی پور و کروبی و موسوی و مجید انصاری و صانعی و... با مارکسیست های ملحد و لیبرال های مدعی سکولاریسم (ظاهرا جدایی دین از سیاست) کدام است و روبروی این صف مشترک کدام جبهه برای مبارزه می تواند قرار گیرد!
محمد قوچانی سردبیر روزنامه های شرق، هم میهن و اعتماد ملی، 5 سال پیش در آستانه انتخابات سال 84 از میرحسین موسوی به عنوان دایه ای یاد کرده بود که اگر بیاید و پیروز شود، جریان روشنفکری اپوزیسیون می تواند فرصت تنفس پیدا کند. او اما به تازگی در مجله مهرنامه نوشت «روشنفکران سکولار در ایران تاریخ را وارونه خوانده اند حال آن که روشنفکری در اروپا ضددین نیست... به همین علت است که اکبر گنجی با مانیفست جمهوری خواهی، رساله مجاهدین خلق را بازتولید می کند و به انکار الوهیت قرآن کریم منتهی می شود... روشنفکری ایرانی مانند پزشک تک نسخه ای همچنان سکولاریسم را دوای درد معرفی می کند حال آن که این ایدئولوژی یک بار در دیکتاتوری پهلوی در کشور حاکمیت یافت و به انقلاب اسلامی منتهی شد. تلاش برای تبدیل آن به ایدئولوژی دموکراسی هم نادرست و هم بی فایده و ضررآفرین است». همین چند جمله-گویا که دست بر نقطه حساسی گذاشته باشد- هجو و توهین و شماتت انبوهی از رسانه های ضدانقلاب و پیش از همه آنها، رادیو فردا رسانه رسمی سازمان سیا را به دنبال آورد. قوچانی متهم شد به خاطر راحت طلبی و پول پرستی، خیانت کرده و بقیه را فروخته است!
اما شگرد جوجیتسو(پیشنهاد امثال جین شارپ) دیگر به این سادگی جواب نخواهد داد. دو بازوی جنگ نرم معطوف به آشوب، از کار افتاده است. دشمن می خواست به واسطه جریان استخدام شده سیاسی، از «مردم» و «نخبگان» یارگیری کند. دشمن می کوشید لااقل بخشی از آن نیروی قدرتمند 40 میلیون نفری (85 درصد واجدان) را که رأی ارزشمند خود را پای صندوق مشروعیت نظام ریختند به شیوه رزم جوجیتسو علیه نظام و ملت مصادره کند. «خیانت» و «خطا و بی بصیرتی» دو گروه از خواص، امید دشمن به این پروژه را زنده کرد. اما امروز به اعتبار همان انفجار اطلاعات مبارک، یارگیری دشمن در دو حوزه مذکور عقیم مانده است. یک سند بر این مدعا همان است که آقای محتشمی پور-با وجود به بازی گرفته شدن در ستاد صیانت از آراء (القای تقلب)- چند روز پیش در دیدار با «جمعی از جوانان مجمع نیروهای خط امام» گفت؛ «زمانی که انتخابات تمام شد و جریانی نتوانست پیروز شود، این که بخواهد جنگ و دعوا را ادامه دهد، فایده ای ندارد و یک سیاستمدار عاقل برای موفقیت در آینده برنامه ریزی و تلاش می کند... نظر رهبری نسبت به جریان های سیاسی یکسان است مگر اشخاص ویژه ای که زمینه بی اعتمادی را نسبت به خودشان فراهم آورده اند». این سخنان شاهدی است بر بی عقلی سیاستمداران و اشخاص ویژه ای که به جنگ و دعوای خیابانی امید بسته بودند و اکنون مورد بدگمانی نظام و انزجار مردم قرار دارند.
سند دوم بر این مدعا اظهارات هفته گذشته محمد برقعی (از عناصر ضدانقلاب مقیم واشنگتن و فعال در فتنه سبز) است که درباره ملاقات اخیر میرحسین موسوی با سران گروهک هایی نظیر نهضت آزادی، به رادیو فردا می گوید «موسوی تنها با ریزش درون حاکمیت می توانست موفق شود. اگر ریزش درون نظام نشود، به هیچ عنوان نمی شود کاری کرد. اینکه آقای موسوی به مرز مجموعه هایی برود که علنا ساختار را نمی پذیرند، ریزش درون نظام را از دست می دهد. او تا به حال با ظرافت در این زمینه حرکت می کرد تا این تصور نیروهای داخل نظام را که سبزها می خواهند کل نظام را از بین ببرند، خنثی کند. دور شدن از نیروهای درون نظام باعث خواهد شد اپوزیسیون آن بخش ریزش درون نظام را از دست بدهد».
اکنون با متمایز شدن دوباره صف ها، باز هم در آن سو گروه های سلطنت طلب، لیبرال ها و شبه ملی گراها، و چپ های آمریکایی مانده اند به انضمام چندمهره روسیاه که دیگر حتی نمی توان اطلاق نام منافق هم بر آنها کرد. طیف گسترده ای از افراد- از دالتون در انگلیس و برقعی در آمریکا تا محتشمی پور و قوچانی در ایران- اگرچه با تعابیر و گویش های گوناگون سخن می رانند اما یک جمله بیشتر نمی گویند و آن اینکه فاتحه فتنه سبز را باید خواند.
هر کس و هر محفلی هم بخواهد در آن مسیر گام بردارد، در چشم ملت و نخبگان، ادامه فتنه و شبیخون دشمن قلمداد می شود. جوجیتسو بازی سران فتنه در خدمت مستکبران عالم، همان حکایت توپخانه میرزاآغاسی بود و روسیاهی و تلفاتی که برای دشمن بر جای ماند! به فضل الهی قدرت جمهوری اسلامی پس از این جنگ پیچیده دشمن، مضاعف شد.


نوشته شده در شنبه 89/2/18ساعت 4:35 عصر توسط بهنام نظرات ( ) |


Design By : Pichak